Tuesday, August 26, 2008

آن و آن

امروز دوران غصه و دولت یار و شب وصل و هجران به سر آمده است دیگر...

و نگرانی آغازیدن گرفته است

از پاییز...

که می‌‌آید

و در راه است

و صدای گام‌هایش ابر و برگ را پر کرده است از خود

و او

که پاییز را چگونه به سر برد آخر

و من

که همه اویم

و آن

پاییز بگذرد کاش

پر از باران

و بی‌ باران

و آن...

1 comment:

Negin Raoof said...

paiiz hich ghalati nemitavanad bokonad!! zendegi kolllli fargh karde!